بی عشق ،
آدمی گنگی خواب دیده است .
کسی که عشق را تجربه نکرده ،
به معنای واقعی کلمه ،
هنوز متولد نشده است .
چنین شخصی ، به لحاظ ظاهری ،
خارج از زهدان مادر زندگی می کند ،
اما به لحاظ روحی دچار قبض و گرفتگی ست
و درهای وجودش ،
به روی باد و باران و خورشید و آسمان بسته است . او در حصار
ترس زندانی ست .
اگر بسته بمانی ،
انرژی هایت در درونت می چرخند ،
به بیرون جاری نمی شوند
و به دریای هستی نمی ریزند .
اگر تماس تو با هستی ،
با آن کل یگانه ،
قطع شود ،
دچار خسران می شوی و احساس بیچارگی می کنی .
اگر از جاری شدن بمانی ،
راکد می شوی ،
مرداب می شوی ،
می میری ،
می گندی ،
آن گاه دیگر نه رودی پر خروش ،
بلکه مردابی گل آلود هستی .
ترس ، فقط مرگ را در چنته دارد ؛
زیرا کمترین اثری از آثار حیات در آن نیست .
اما همین انرژی
اگر گشوده باشی
به عشق تبدیل می شود .
درها و پنجره های وجودت را بگشا .
نفـس بکش .
ببین .
همان انرژی ، همان آب راکد ،
هنگامی که در بستر رود سرازیر می شود ،
بی آبی زلال تغییر ماهیت می دهد .
جهت جریان رودخانه دریاست .
همین جهت است که شفافیت می بخشد ،
زلال می کند .
زیرا رو به سوی امری متعالی ، قدسی و بی کرانه دارد .
زندگی را عاشقانه زندگی کن ،
نه هراسان .
اگر زندگی را عاشقانه سپری کنی ،
دلت بستر رودخانه ی تمامی شعرهای جهان خواهد شد ،
لطیف خواهی شد ،
شفیق خواهی بود .
آن گاه نه تنها خود سعاتمند خواهی زیست ،
بلکه وجودت برای دیگران نیز سعادتی خواهد بود .
#مسیحا برزگر